متن این یادداشت که در پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبری منتشر شد، چنین است: جوامع اسلامی جوامعی هستند که در حوزه حکومت، احکام را جزء حقوق مشترکه حق الله و حق الناس میدانند.
این خصلت دستگاههای فقهی در شیعه و سنی است، یکی از لوازم این نظام آشنایی با مسائل جدید و ماهیت زندگی و حقوق مردم و آشنایی دقیق با حکم الله و احکام و روابط بین این دو است.
آنچه در حوزهها رخ داده این است که برخی طلاب و روحانیون به خاطر مشغلههای سیاسی و اقتصادی فرصت کسب اطلاعات فقهی را ندارند. جامعه ما احتیاج به بسط 2نوع آگاهی به فقه، شریعت، احکام و شیوه های استنباط حقوق و شرایط زمان و مناسبات بینالمللی دارد. حوزههای علمیه در دولت جمهوری اسلامی ایران مستقیما یا به لحاظ فکری مسئول موفقیتها و ناکامیها تلقی می شوند، لذا این موضوع احتیاج به تامل بیشتری دارد.
گسترش فناوری، رفت وآمدها و آموزشها باعث سرازیر شدن انواع فلسفهها شده است که در تضاد با فرهنگ اسلامی است و احتیاج به حک و اصلاح، نسبت به اندیشه اسلامی دارد در غیر این صورت آموزشهای آشفته منجر به مدیریت آشفته شده و چون راهبرد واحدی وجود ندارد، ایدئولوژی افراط و تفریطی شکل میگیرد که عقلانیت را از بین میبرد. اگر طلاب نتوانند نظام آموزشی را مدیریت کنند دچار ضربههایی که پایه های شریعت را نشانه می گیرند، خواهند شد.
تجربه چند سالهام در حوزه و دانشگاه نشان میدهد که نوگرایی در حوزه علمیه ضروری است و مانند تیغ دولبه و حساس است چرا که بسط بیمحابای نوگرایی و ورود بی مانع فلسفهها می تواند ناسازگاری هایی را ایجاد کند و به شدت باعث صدمه خوردن مبانی سیاسی شود؛ هرگاه بازار مصرف بدون مهار، جامعه را تسخیر کند مبناهای گذشته بدون ایجاد مبناهای جدید فرو میریزد.
در هر تقلای نوگرایی در حوزه علمیه با توجه به ترسی که از نوگرایی وجود دارد برخی مسائل رخ می دهد؛ اغلب اوقات مدیران حوزه به خاطر ترس از شرایط جدید به دامن سنت افتاده و ایده نو را برنمی تابند، به قول نراقی هر ابداعی را بدعت میدانند و تحریم می کنند و این خطر هنوز نیز وجود دارد.
حوزه علمیه تجربه ای دوگانه دارد، در دورهای رونق علوم انسانی در شرایطی مطلوب قرار داشته، اما اخیرا گرایشهای ضد مدرن و نوگرایی در آن پیداشده است. این شعار که همه چیز را باید از متفکران گذشته گرفت که البته منظور قرآن و سنت نیست و اینکه همه چیز را قائم به اشخاصی چون ابن سینا و فارابی بدانیم صحیح نیست.
در 3-4 سال اخیر این گرایش ایجاد شده است و با وجود تصریح مقام معظم رهبری بر تشکیل کرسی های نظریه پردازی این موضوع به صورت تناقضی درآمده است. باید از اندیشه های نوگرایی حمایت کرد تا آنانی که در این مسیر حرکت میکنند احساس خطر از آبرویشان نداشته باشند.
شهید مطهری در یکی از کتابهایش میگوید از وضعیتی که مانند دانه گندم میان دو سنگ آسیاب که یکی غربگرایی است و دیگری تحجر است، خسته شده ام.
نوگرایی در جامعه مداوم نبوده و خطرات غربزدگی و ارتجاع همواره وجود داشته است اما چطور می توان نوگرایی را تبدیل به روندی مستمرکرد؟ از رهنمودهای نظری باید به رهنمودهای عملی رسید و اینکه چگونه گروههایی را در حوزه ایجاد کرد که بتواند رویه های ناصحیح گذشته را تصحیح کرد.
باید سازمان حمایت از نخبگان حوزوی ایجاد شود، تا محلی برای طرح بحثهای مستمر و آزاد باشد.